Sunday, May 24, 2009
Saturday, May 09, 2009
کش آمده ام..
انگشتان من کش می آیند
سلولهایم روی هم بند نمیشوند
انگشتان من از شدت بی شکلی روی زمین سرازیر میشوند
من مثل برنجی که مادرم دیرموقع روانه ی آبکش کند وارفته ام
من یک خط دراز افقی شده ام که مدام در راستای افق کشیده تر میشود
و کیست که بگوید خطی به طول بینهایت و ضخامت صفر، نامریی نیست؟
سلولهایم روی هم بند نمیشوند
انگشتان من از شدت بی شکلی روی زمین سرازیر میشوند
من مثل برنجی که مادرم دیرموقع روانه ی آبکش کند وارفته ام
من یک خط دراز افقی شده ام که مدام در راستای افق کشیده تر میشود
و کیست که بگوید خطی به طول بینهایت و ضخامت صفر، نامریی نیست؟
Subscribe to:
Posts (Atom)