It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی می‌کرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه می‌کردم، ...

Friday, September 29, 2006

قضیه اصلن کاملن غریزی و مزخرفه.
یه حس ناجور که مهم باشه به نظر بقیه چه جوری بیای..حالمو به هم زدن همیشه این جور آدما
یه عالمه انرژی صرف این کار کردن که به نظر بقیه سطح بالا بیان
همه باید بفهمن اینا چی می خونن ..چی می بینن
حرفایی که واسه دهنشون بزرگه رو تحویل می دن ..الکی الکی آدما رو تحقیر می کنن..
چه دردی می کشن طفلی ها
البته قبول دارم واسه خیلیا سخته این قضیه..
کسایی که نباتی زندگی می کنن و از این ور اون ور آویزونن..
خودم ام گاهی اینجوری شدم..
خوشحالم که تجربش کردم این موضوع رو
می دونم چه مزخرفیه
دیگه هیچی مهم نیس .....

No comments: