من در مقابل این سیل سراسیمه¬¬ خواهم ایستاد
چرخدنده های ساعت را در هم خواهم شکست
عقربه¬های نافرمان زمان را با اندامم خرد خواهم کرد
تا هیچ تیکی و تاکی جوشش خون در رگهایم را نباشد که قاب بگیرد
It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی میکرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه میکردم، ...
No comments:
Post a Comment