It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی می‌کرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه می‌کردم، ...

Tuesday, July 22, 2014

مسابقه‌ی حرف نزدن

مسابقه‌ی حرف نزدن است میان من و تو،
هر کس بیشتر حرف نزند
هرکس بیشتر دلتنگی‌هایش را به ته دلش بدوزد و بهتر لبخند بزند از الکی، برنده می‌شود

Monday, July 14, 2014

فراموشی

یه جایی می‌رسی که دیگه دوس نداری کسی رو قانع کنی،
فقط دوس داری یه گوشه بشینی و نگاه کنی
دوس نداری راجع به خیلی چیزا با آدما صحبت کنی،
با بقیه بودن فقط برات این جذابیت رو داره که یه مدت خودت رو فراموش کنی