عادلانه نیست
هیچوقت عادلانه نبوده
وقتی میفهمی عشق هیچ مفهومی ندارد جز بهانهای برای توجیه انتخابها
وقتی میفهمی موقعیت و میزان ثروت پدرت و درایت و سنجیدگی رفتار پدر و مادرت سرنوشت تو را سالها قبل از اینکه خودت را بشناسی رقم زده
میتوانی درس بخوانی، دکتر بشوی، نخبه بشوی، اما نمیتوانی معشوقهی فلانی بشوی، نمیتوانی شریک زندگی آن یکی بشوی
طبقهی اجتماعی تو همهی این چیزها را سالها قبل تعیین کرده، حق انتخاب نداری!
این میشود که طغیان میکنی
این میشود که میگریزی
و زیر کاسه کوزهی هر آنچه رنگ سنت دارد میزنی
و یک گوشهی دنیا برای خودت خلوت میگزینی