"و آنگاه خورشید سرد شد
و برکت از زمینها رفت"*
آری خورشید به یکباره سرد شد
در سرزمینهایی که گاهِ روز بود مردم دیدند که خورشید خاموش و سرخرنگ شد
و در سرزمینهایی که گاه شب بود دیگرهرگز روز نشد
و مردم فریاد زدند:
خورشید را چه میشود
و دانشمندان علوم طبیعی تنها پاسخ دادند که این اتفاقی نامرسوم است!
و فلاسفه سر به بیابان نهادند
و کودکان در تاریکی لولیدند
***
آری
انسان است این
بی هیچ دانشی از بیرون تنگ خویشتن
گره خورده در خود
چون کلاف نخی که به هرسو می نگرد امتداد نخ را می بیند
بی هیچ ردّی از آغاز یا انجام
*دو خط اول قسمتی از شعر فروغ هستند
Saturday, June 06, 2009
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment