بیرونو نگاه نکن
اون بیرون همه تب دارن،
پرده هاروبکش، شیشه ی ماشینو بده بالا
هدست رو از گوشت در نیار
با کسی حرف نزن
اون بیرون همه اش کابوسه
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی میکرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه میکردم، ...
No comments:
Post a Comment