یک روز دستهایت خشک شدند
یک روز دستهایت بخار شدند و به هوا رفتند
یک روز به نبودن دستهایت عادت کردم
یک روز نبودن دستهایت برایم دلپذیر شد
یک روز به نبودن دستهایت عادت کردم
یک روز نبودن دستهایت برایم دلپذیر شد
It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی میکرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه میکردم، ...
No comments:
Post a Comment