در زندگی زنانه ام همیشه جای خالی یک خواهر بزرگتر را احساس کرده ام؛
یک زن دیگر که هورمون ها و احساس های زنانه ی من را بشناسد و بتوانم درباره ی ماجراهای عاشقانه ام با او صحبت کنم و ماجراهای عاشقانه ی او را بشنوم و دانسته های خود را از قلمرو ناشناخته افزایش دهم. گاهی نظرش را جویا شوم درباره ی یک فرد یا تصمیم درباره ی یک فرد.
این جای خالی همیشه خالی می ماند...
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
سلام عزیز
وقتت بخیر...
من یکی از اعضای پرتابه هستم.
می دونی بعضی وقتا یه سری حرفا هستن که نه می شه تو وبلاگ نوشتشون ( یعنی به اندازه ی یه پست وبلاگ نیستن) و نه دوست داری از بین برن...
من اومدم بهت بگم که پرتابه دقیقا جائیه واسه این حرفا یعنی می تونی تو پرتاب های 198 کاراکتری همه ی حرفای مینیمالت رو بنویسی
ما تو پرتابه کپی پیست نمی کنیم و خوشحال میشیم که تو هم بیای تو جمع ما و از نوشته هات بهره مندمون کنی...
منتظرتیم
http://Partabeh.Com
من چندتایی دارم. ولی آدم کلا تنهاست و در این تنهایی، سایهی نارونی تا ابدیت جاری است
چه بیربط شاعر شدم یهو
Post a Comment