It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی می‌کرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه می‌کردم، ...

Monday, March 24, 2014

بیداری

این را در کامنتی برای پست فیس بوک دوستی درباره‌ی دوگانگی تمایل به ماندگار شدن در یک جا و میل به حرکت نوشتم :
«هر روز صبح که بیدار می‌شوم ریشه‌های کوچکی که شبانگاه در رختخواب دوانده‌ام با ناخن می‌کنم، دیگر به سوزش‌ کندنریشه‌ها عادت کرده‌ام، از خواب بیدارم می‌کند..»

No comments: