It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی می‌کرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه می‌کردم، ...

Thursday, October 02, 2014

در بودن و حذر کردن

باید حذر کرد
باید حذر کرد و خاموش ماند
گفت و گو چاره‌ساز نیست، چرا که زبان مشترکی در کار نیست
چرا که تلاشی نخواهی‌کرد که به زبان من سخن بگویی
چرا که اگرچه فصل سرد سالهاست که حکمفرماست، اما
دست من هنوز گرم است، و اشکهایم، و گونه‌هایم زیر سیل اشک
و شور زندگی هنوز در من جاریست
    و هنوز نمی‌خواهم این شور را زیر پوتین‌های فولادی قدرت و منطق نابود کنم 

No comments: