It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی می‌کرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه می‌کردم، ...

Friday, August 27, 2010

مرگ فکر

وقتی عقربه های ساعت را در کله ات می جوشانی برای سیر کردن شکم
دیگر نه می توانی که گذر زمان را بفهمی
 و نه فرصت داری که برای فهمیدن از کله ات استفاده نمایی

5 comments:

zodiak said...

ناگزیری از این جوشاندن و جوشیده شدن

eila said...

مگه بجز این چاره ایی هم هست؟!

Iman Sayah said...

به هر شکل فرار می کنیم از فهمیدن
حتی به بهانه با خدا بودن

zanyar said...

mina salam khobi?matalebeto mikhonam khobe bet tabrik migam vali ye soal shoma ke olome computer khondi mikham rajeb be in reshte bedonamkomakam mikoni?

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.