بزرگترین اشتباهی که ابتدای ورودم به این ور دنیا کردم این بود که خونهی تک نفری گرفتم، دیوارهای خالی خونه و تلاشهای یکنفری برای تبدیل کردن اون مکعب تو خالی به یک خونه، اونهم برای من بیتجربه و غریبه بشدت من رو خسته کرد
حالا بعد از یک سال با اومدنم به این خونهی شلوغ و پر سروصدا خیلی بهتر دارم به عادتهای همیشگیم بر میگردم
این که یک اتاق از یک خونهی بزرگ رو دارم بشدت نزدیک به زندگیم با خونواده در اکباتان هستش: اتاق شخصی بزرگ و خونهی دوبلکس. شنیدن صدای حرف زدن آدمها از پذیرایی، وقتی هدفون رو از تو گوشت یه لحظه برمیداری دلگرم کنندهاس
امشب روی یه مسئله گیر کردهبودم، رفتم توی پذیرایی و روی ریکلاینر نشستم و حلش کردم: انگار سقف بلند خونه یا حس اینکه پشت درهای بستهی هر یک از اتاقها یه نفر داره نفس میکشه اعصابمو آروم میکنه
تجربهی بسیار قشنگیه زندگی کردن با آدمها از فرهنگها و طرز تفکرهای مختلف: و آدم چقدر بیشتر زندگی رو میشناسه، و یاد میگیره که با هر آدمی قدر خودش رفتار کنه و از هر آدمی قدر خودش انتظار داشته باشه
No comments:
Post a Comment