شاید اشتباه آمدهام
شاید زیر این پردهی مخمل فیلی نیست
شاید باید مثل همان وقت که دانستم خدایی در کار نیست،
قد بکشم تا پنجرهی سقفی و همه وزن خود را روی مچ دستانم بیندازم و این کلبه را از راه سقف ترک کنم
It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی میکرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه میکردم، ...
No comments:
Post a Comment