It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی می‌کرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه می‌کردم، ...

Wednesday, August 22, 2007

آقای سرمایه دار

و آقای سرمایه دار وقتی همه ی دنیا مشتریِ اسلحه هایش شدند باید فکر جدیدی می کرد
آخر می دانید برای آقای سرمایه دار اینکه امروز دوتا اسلحه بفروشد و فردا هم همان دوتا را یک شکست بزرگ بود؛او باید هر روز فروشش بیشتر و بیشتر می شد.
یک روز کارخانه ی لوازم آرایشی اش را تاسیس کرد.و هیچ کس نمی داند چگونه چندین دانشمند روانشناس در اقصا نقاط دنیا بصورت همزمان به این نتیجه رسیدند که زن از نظر روحی اگر خوشگل نباشد دق خواهد کرد و ذاتن موجودی است در مایه های عروسک یا بستنی شکلاتی.!.کلهم با مرد تفاوت می کند و اصلن یکی از مریخ آمده آن یکی چون خوشگل است حتمن از ونوس باید باشد. تازه چندین مردم شناس هم به یه هو دریافتند که اصلن میمونها هم آرایش می کردند ماده هایشان!..
پس زنها شروع کردن به خوشگلتر شدن و خرید و مصرف لوازم آرایش و عروسکتر و ملوسک تر شدن و آقای سرمایه دار هِی کارخانه های جدید تاسیس می کرد؛این وسط یه گروه بودند که خیلی موی دماغِ آقای سرمایه دار بودند.بعد ها اسمشان را «فمنیست های موج دوم »نامیدند.آنها می گفتند که خانوم ها عروسک نباشند که کتک نخورند. اما دیری نگذشت که دست بر قَضا سروکله یک عده پیدا شد که هم می گفتند خانوم ها عروسکند هم می گفتند که عروسکهایتان را کتک نزنید و شروع کردند به سوسک کردن آن گروهِ قبلی.و کسی دیگر عروسکش را کتک نزد و هِی ماچش می کرد و عروسک ها هم نامردی نمی کردند و هی خوشگلتر میشدند.البته بگذریم که این وسط شکل های جدیدی از کتک زدن شکل گرفت .و آقای سرمایه دار همین طور کارخانه های جدید تاسیس میکرد....... . . .ا

No comments: