همین که این داشت آرام آرام از طعم ژله ی روی میزِ سلف سرویسِ مهمانی می چشید ، آن، لبخند به لب ، لیوان ویسکی در دست به او نزدیک و نزدیک تر شد تا لبهایش به گوش این رسد،
ببخشید خانوم ممکنه برای چند لحظه لبهای شما رو ببوسم، این در حالیکه سعی می کرد با لََوندی دندانهای سفیدش را به نمایش بگذارد ، اجازه داد اندک ژله ی باقی مانده در دهانش به آب شدن ادامه دهد و پس از قورت دادنِ ظریفانه ی آبِ دهانش ، چشمانش را گشاد تر کرد : به نظر پیشنهاد الهام بخشی میاد و با لبخندی لبهایش را به هم فشرد و لبهای آن داشت که جلوترمی آمد.
Sunday, March 02, 2008
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment