It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی می‌کرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه می‌کردم، ...

Friday, August 22, 2008

those special moments...

نه!
زنده ها، مرده ها را سنگ نمی گذارند رویشان که برنگشتنشان را تضمین کنند،
زیر سنگهای گنده پنهانشان می کنند تا که تعفن تدریجی هیکلشان تصاویر زیبایی که در زهنشان دارند را به گند نکشاند.

No comments: