It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی می‌کرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه می‌کردم، ...

Thursday, May 03, 2007

کنتیسم؟؟

آره من از دستت ناراحتم مث خیلی موقع های دیگه ..اما این دفعه :آی کنت هلپ مای سلف سببنگ ایت
می دونم که بچه های اتاقت بهت حسودی می کنن ،میدونم که اونا کلی خرخونن ولی نمره شون از تو کمتر می شه!اما بابا جان من الان لیست اهدافم نوشته شده اس..هیچ ردی از معدل بالا توش نیس..می دونم باورش برات سخته اما انقد بزرگ شدی که آدما ی دیگرم بفهمی ..هوم؟اگی خواستی لیست اهدافم رو نشونت می دم!
بابا من تو دبیرستانشم معدلم 17 نمی شد!
آره تو نسبت به دخترای خرخون دور و برت خر خون نیستی اما تا حالا شده (تا قبل از این ترم) شب امتحان میان ترم لای کتاب رو وا نکرده باشی و تا 11 شب تو خیابونا پرسه بزنی؟>اصلن شده شب میان ترم بشه -دقیقن شبش ها-لای کتابو وا نکرده باشی؟
من کدوم عمومی مو بالای 16 شدم؟هان؟چن بار خودت به بهونه ی امتحان ،تمرین تحویلی ..نیومدی کافه؟
بابا من انقد به توانایی های خودم واقف هستم که به تو حسودیم نشه!می دونم از این جور آدما کم دیدی ..ولی الان دیگه می دونم چی می خوام از زندگیم..
بزرگترین مشکلت اینه که مشاهدات کوچیکت رو سعی داری به همه تعمیم بدی..نظریه ی آگوست کنت صد سالی هس رد شده ..هوم؟ ..

2 comments:

Anonymous said...

aman az dast in khar khoon ha...vali khob manam mesl to boodam alanam ke darsam tamoom shode khsohhalam ke tak bodi roshd nakardam

Anonymous said...

چقدر اين پست عصباني بود.. واي واي واي راستي من از اون يكي بلاگتون اومدم اينجاها