It is 22:55 and it gonna calm down in few seconds... بابا پشت تلفن مکث کرد و در حالیکه سعی می‌کرد بغض خودش رو پنهان کنه گفت پس بالاخره دختری از ایران رفت آمریکا، داشتم ریز ریز گریه می‌کردم، ...

Thursday, January 02, 2014

استقلال زنها در آمریکا!

امروز داشتم رادیو گوش می‌کردم، برنامه اقتصادی بود و راجع به آدمهایی که  می‌خوان تحول اقتصادی در زندگیشون صورت بدن، مثلا همه‌ی بدهکاری‌هاشون رو پس بدن و این چیزا. یه خانومه زنگ زده بود به رادیو می‌گفت شوهرم تصمیم گرفته طلاق بده من رو بعد از ۲۶ سال. منم تا حالا هیچ تجربه کار جدی ای نداشتم. پیشنهاد شما چیه که من از کجا شروع کن که بتونم موو آن کنم از وایف بودن به یک آدم مستقل :)) یعنی من پوکیدم از خنده. این مجری برنامه که اصولن باید آمریکایی بازی در بیاره و انرژی بده به خانومه یه کم مکث کرد و پرسید یعنی الان باید ۵۰ رو داشته باشی. خانومه گفت نه چهل و خورده ای ام زود بعد از های اسکول ازدواج کردیم. مجری بازم مکث کرد و گفت اوه چقدر هیجان انگیز. چه تغییر پرماجرایی (what an adventure) 
یو آر سو لاکی :))  بعدش ام یه سری کلاس معرفی کرد که به صورت مجانی وجود داره که آدمایی که می‌خوان از صفر شروع کنن فعالیت اقتصادی رو می‌تونن شرکت کنن.
خلاصه توی آمریکا هم کم نیستن زنهایی که هیچ تجربه‌ی مستقلی از زندگی ندارن و کاملا نقش سرویس دهنده به شوهر و بچه‌ها رو دارن. با این تفاوت که احتمال اینکه آقای شوهر یه دفعه بزنه زیرش و از شغل نان آوری استعفا بده یه مقدار بیشتر از ایرانه !! (یا شاید تو ایران هم احتمالش زیاده !) 
اما نکته‌ی جالب برای من این بود که وقتی با دخترهای آمریکایی صحبت می‌کنی فکر می‌کنن  آمریکا نهایت برابری جنسیتیه و ما تو جایی مثل ایران همه اش داشتیم کتک می‌خوردیم. چیزی که من می‌خوام بگم  اینه که اتفاقن تو جامعه‌ی ما شاید به دلیل همه‌ی نابرابری‌هایی که برای دخترها و خانمها وجود داشت ما رو بسیار مستقل، جسور و عاقل بار آورده. یک مثال خوب از این قضیه اینه که مشاهدات من نشون می‌ده که دخترهای ایرانی خیلی  راحت‌تر با مشکلات مهاجرت  و یا درس خوندن در جای جدید کنار میان تا پسرها..
یک خانوم فرانسوی که در یه هاستل در سانفرانسیسکو باهاش آشنا شدم و در دوران جوونیش به ایران سفر کرده‌بود به همین موضوع قوی بودن زن‌های ایرانی اشاره می‌کرد و میگفت که در سفرش به ایران زنها در صحبتهاشون می‌گفتن که مردها مثل بچه می‌مونن و زن هست که باید مدیریت کنه مرد رو. این ویژگی قشنگ مدیر بودن و کنترل کردن  مناسبات رو من تا حالا در زنها و دخترهای آمریکایی ندیدم.  حالا این خودش یه جور مشکل فرهنگیه و ریشه در دوقطبی بودن جامعه‌ی ما در ایران داره، و شاید مربوط به مسئله‌ی لوس کردن و عزیز کردن جنس نر در فرهنگ ما. ولی در هر صورت صرفا خواستم دونسته‌ی خودم رو به انتشار بگذارم:)  

No comments: